آسیب شناسی تفاسیر روزآمد/ پیشگفتار
چکیده
قرآن کریم اصیلترین منبع جاودانة معرفت دینی ما مسلمانان و پاسخگوی نیازهای اساسی بشر در همة اعصار و زمانهاست؛ از این رو بایسته است به مقتضای زمان و نیازهای هر عصر مورد بازخوانی و فهم دوباره قرار گیرد. این پژوهش که با عنوان «آسیبشناسی تفاسیر روزآمد» سامان یافته، به مواردی از بازفهمی مفسران معاصر اشاره دارد که نه تنها به روزآمد بودن تفاسیر کمک ننموده که موجبات مخالفت اندیشمندان اسلامی و تن زدن مسلمانان از پذیرش اندیشههای تفسیری ایشان را فراهم آورده است. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش مطالعة کتابخانهای به فهم زمانمند قرآن و تحولپذیری آن اشاره کرده و با تبیین انتظار بشر از دین و حداقلّی یا حداکثری بودن آموزههای دینی، به عقلگرایی بیضابطه و علمگرایی شتابزده به عنوان دو مورد از اشکالات تفاسیر سید احمد خان هندی و الجواهر طنطاوی پرداخته است.
پیشانینوشت
قرآن کریم که خطی نوشته میان دو جلد است به ترجمه و تفسیر نیاز دارد. قرآن خود زبان گفتن ندارد و انسانها هستند که از آن سخن میگویند[1].
فهم قرآن و تفسیر آن از مشغلههای دیرین دین پژوهان بوده است. اندیشمندان دین و پرده داران آیین از همان آغاز نزول قرآن بر آن بودهاند تا ایمان تقلیدی را به کمال تحقیق بیارایند و با تدوین راهکارهای استوار در فهم قرآن، مسلمانان را از بن بست فکری نجات دهند. اندیشمندان اسلامی با عنایت ویژهای که به مبادی فهم قرآن مانند: علم لغت، صرف و نحو، علوم معانی، بیان و بدیع، و دیگر علوم قرآنی داشتهاند از نقشآفرینی عنصر زمان نیز غفلت نورزیده و آن را در فهم آموزههای قرآنی به کار بستهاند.
قرآنپژوهان با همین دغدغه به جمع و تبویب روایات اسباب النزول و گزارشهای تاریخی مربوط به این حوزه پرداختهاند. آنان با این هدف که متن قرآن را باید در پرتو واقعیات فضای اجتماعی نزول آن فهمید به این کار مهم اقدام نمودهاند. تلاش ایشان دلیلی بر اهمیت نقش زمان در فهم قرآن است.
اما این نقش به همین مقطع محدود نمیشود. در فراز و فرود تمدن اسلامی مفسران آگاه و دردمندی پا به عرصة گیتی نهادهاند که با توجه به فضای فکری، فرهنگی و معیشتی خویش، درمان دردهای خود و همعصرانشان را از قرآن طلب نمودهاند. همچنین از اندوختههای علمی و معرفتیای که از پیشینیان به ارث بردهاند برای رفع نقص از فهم بشری بهره گرفته و نکات تازهای از آیات قرآن استنباط نمودهاند. هم از این روست که مفسر معاصر، مرحوم طالقانی، مینویسد: «این پیشرفت زمان و علم است که میتواند اندک اندک از روی بواطن و اسرار قرآن پرده بردارد»[2]. هر چند این واقعیت را نمیتوان از نظر دور داشت که تلاش برخی از این مفسران با شکستها و ناکامیها و گاه نواقص و اشتباهاتی همراه بوده است.
در پیشانینوشت این پژوهش پیش از هر چیز باید با موضوع، اهمیت، پیشینه، روش، هدف و ساختار پژوهش آشنا شویم تا تصویری روشن از مباحث مطرح در این نوشتار فراهم آید.
1ـ موضوع پژوهش
در هر علمی سه عامل مهم نقشآفرین است. موضوع، روش و غایت. عنوان این نوشتار «آسیبشناسی تفاسیر روزآمد» است. موضوع این پژوهش بررسی و اظهار نظر درباره برخی دیدگاههای تفسیری خلاف واقع موجود در پارهای تفاسیر معاصر است.
2ـ اهمیت پژوهش
شناخت اندیشههای تفسیری مفسران اسلامی و بازخوانی آن، نقشی بیبدیل در فهم آموزههای دینی به ویژه معارف قرآنی دارد. تلاش اندیشمندان اسلامی در فهم آیات قرآن و بنا نهادن تمدن عظیم اسلامی بر پای? این آموزهها انکارنکردنی است اما باید دانست که برخی تفکرات اندیشهوران اسلامی لزوماً بیاشکال نبوده و همواره مسائلی را در جوامع اسلامی به وجود آورده و به مشکلاتی دامن زده است. شناخت این موارد، بازشناسی بسترها و سعی در جهت پاسخگویی به اینگونه اندیشههای به ظاهر اسلامی اما غیر دینی، از سویی به رشد تفکر دینی و استواری آن در برابر تفکرات غیر دینی کمک میکند و از سوی دیگر فرصت بهانهجویی و دستاندازی به اندیشههای اسلامی را از دشمنان دین میگیرد.
3ـ پیشینة پژوهش
پرهیز دادن مسلمانان از برداشتهای نادرست از آیات قرآنی و احادیث اسلامی از جمله مسائل دیرپایی است که از همان آغاز اسلام مورد توجه سنگربانان دین مبین اسلام بوده است. احادیث نهی از تفسیر به رأی، ملاک قرار دادن قرآن برای بازشناخت احادیث مسلّم از مشکوک، نقشآفرینی عقل سلیم و طبع مستقیم در فهم برخی آموزههای دینی و توجه دادن مسلمانان به جامعنگری و پرهیز از جزئیگروی در برداشت از قرآن و احادیث، همه از وجود لغزش در میان برخی متفکران صدر اسلام خبر میدهد و فراتر از آن نسخهای برای درمان درد انحراف اندیشهای مسلمانان است.
پر واضح است که اندیشة اسلامی در مسیر صیانت از اصل خاتمیت دین و جاودانگی قرآن، همواره بر تدبّر پیوسته در قرآن و تلاش برای ارائة فهمی از آن متناسب با نیازهای هر عصر پای فشرده است. اینگونه دغدغههای مقدس که برای گرهگشایی از برخی مشکلات فکری و اجتماعی صورت میگرفته همیشه کارساز و گرهگشا نبوده بلکه در پارهای موارد خود مشکلی بر مشکلات میافزوده است.
گرچه نگاشتهای مدوّن در موضوع آسیبشناسی تفاسیر روزآمد تا کنون به رشتة تحریر درنیامده است، ولی بخشهایی از این موضوع در پارهای نگاشتههای قرآنی به چشم میخورد. برخی اندیشمندان معاصر در تألیفات خود با تأکید بر ارائة فهمی روزآمد از قرآن به روشمند سازی این فرایند و نقد کاستیهای موجود در این روش پرداختهاند. بنت الشاطی در کتاب القرآن و التفسیر العصری، عبدالمنعم النمر در علم التفسیر، ذهبی در التفسیر و المفسرون، عبدالمجید عبدالسلام المحتسب در کتاب اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، مصطفی محمد حدیدی نیز در کتابی با همین و دیگر اندیشمندانی که در زمینة رویکردهای تفسیری در قرون معاصر سخن راندهاند، زوایایی از این موضوع را در پژوهشهای خود بازتابانیدهاند.
4ـ روش پژوهش
این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای و با مطالعة کتابهای مختلف علوم قرآنی، تفسیر و تاریخ انجام گرفته است. در هر قسمت از تحقیق به مناسبت موضوع از نوشتههای علمی نیز استفاده شده است، ولی اهتمام نگارنده بر آن بوده که سخن بیشتر به اندیشههای تفسیری مفسران مستند باشد تا دیگر منابع.
5ـ هدف پژوهش
پژوهش حاضر در پی اثبات این مطلب است که اولاً: فهم مفسران قرآن از این کتاب مقدس دینی همواره درست و به دور از اشکال نبوده و این نقایص یا ناشی از نگاه التقاطی برخی اندیشمندان بوده و یا نتیجه تلاش نسنجید? ایشان در تطبیق آموزههای دینی با یافتههای علمی و عقلانی بشر بوده است. ناگفته خود پیداست که این تطبیقهای بیضابطه برای نشان دادن کامل بودن کتاب الهی در تمامی موضوعات و «تبیان لکل شیء» بودن قرآن صورت گرفته شود.
در این پژوهش با تاکید بر این نکته که در تفسیر روزآمد از قرآن، شاکلة فکری، فرهنگی و اجتماعی گذشته با روشهای نوین بازخوانی میشود و اندیشة دینی مطابق با نیازهای مطالبات نسل حاضر بنا میگردد، در مییابیم که در این فرایند عقل بدیهی و مصالح عمومی ابزار مهم و سودمندی است که میتوان در پرتو این دو، آموزههای دینی را که در گذشته مطرح شده است با نگرش بر احتیاجات اساسی عصر، در ظرف کنونی محقق نمود.
با این همه، رسالت اصلی و اساسی این پژوهش بیان این نکته است که برخی از موارد مذکور در اندیش? مفسران گذشته و بیشتر در کارنامة مفسران معاصر، همواره صحیح و مطلوب نبوده است؛ یعنی، مواردی از توجه مفسران معاصر را میتوان یافت، که نه تنها به روزآمد بودن تفاسیر کمک ننموده است که موجبات مخالفت اندیشمندان اسلامی و تن زدن مسلمانان از قبول اندیشههای تفسیری ایشان را فراهم آورده است.
6ـ ساختار پژوهش
این پژوهش در دو فصل سامان یافته است. در نخستین فصل که خود از دو بخش تشکیل شده است از فهم زمانمند قرآن و تحول تفاسیر در بستر تاریخ سخن به میان آمده و با تعریفی دقیق از تفسیر روزآمد، به اندیشههای مخالفان و موافقان این رویکرد اشاره شده است.
در فصل دوم نیز در دو بخش با تبیین انتظار بشر از دین و حداقلّی یا حداکثری بودن آموزههای دینی به دو مورد از اشکالات تفاسیر روزآمد اشاره نمودهایم. عقلگرایی بیضابطه و علمگرایی شتابزده در برخی تفاسیر از مواردی است که ما در این پژوهش مختصر مورد بررسی قرار دادهایم. در فرجام سخن نیز به نتایج و دستاوردهای پژوهش اشاره شده است.
[1]ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات لاهیجی، چاپ چهارم، قم: 1379، خطبه 125.
[2]ـ طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، چاپ دوّم، شرکت سهامی انتشار، [بیتا]، ج 1، ص 20.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ